جمعه 7 ارديبهشت 1403, Friday 26 April 2024, مصادف با 17 شوال 1445
از پنجره همراز به نصف جهان نگاه کنید...
کد خبر: 3635
منتشر شده در شنبه, 13 آذر 1395 10:40
تعداد دیدگاه: 0
کارگردان سریال آژانس دوستی:

کارگردان سریال آژانس دوستی که سابقۀ کارگردانی چند فیلم و سریال در اصفهان را دارد و به تازگی مشاور کارگردان فیلم در حال اکران «یتیم‌خانۀ ایران» را نیز بر عهده داشته است معتقد است که در کمدی سبک خاص خودش را دارد و به هر قیمتی بیننده را نمی خنداند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی همراز به نقل از ایمنا، اکبر منصور فلاح ساخت سریال‌های موفقی چون آژانس دوستی، مردان کوچک، جاودانگی(زندگی شهید تندگویان)، برای آخرین بار، گرفتار2،بگو که هستم، فقط بخاطر تو،و تله فیلم هایی چون نشانی لاله ها، مه، آمبولانس، همیشه راهی هست، نگاهم کن، ... را در کارنامۀ هنری خود دارد و اصفهانی‌ها، خاطرۀ سریال «آقای گرفتار» او را هرگز فراموش نمی‌کنند.
گفتگوی ما با این کارگردان را در ادامه بخوانید.
مختصری در مورد فعالیت‌ها و تولیدات تلویزیونی و سینمایی خود بگویید
بنده از قدیم تئاتر کار می‌کردم، یکی از اولین تئاترهای بعد از انقلاب کاری به نام «حصار در حصار» بود که من در آن ایفای نقش می‌کردم. بعدها به دستیاری کارگردانی مشغول شدم و در کنار بزرگانی چون سیف الله داد، شهریار بحرانی، جمال شورجه، آقای عسکری نسب و مسعود جعفری جوزانی، که استاد من بود و در خیلی از کارها به من کمک کرد کار کردم. سپس به وادی نویسندگی پا گذاشتم چون به این کار علاقه داشتم و کم‌کم به سازندگی فیلم روی آوردم و اولین سریالی که ساختم «آژانس دوستی» بود. سریال‌هایی چون فقط به خاطر تو، برای آخرین بار، بگو که هستم، به خاطر من، جاودانگی، مردان کوچک و... را نیز بعدها ساختم و دو کار 90 و یک کار 45 دقیقه‌ای هم بین سریال‌ها تولید کردم. اکنون نیز در حال نوشتن یک فیلمنامۀ 26 قسمتی هستم.
عمدۀ کارهای شما در دهه 80 در اصفهان ساخته شده، آیا شما اصفهانی هستید؟
این سوال را همیشه از من می‌پرسند و من هم همیشه می‌گویم اصفهانی نیستم اما اصفهانی‌ها را دوست دارم. بنده کرجی هستم اما از کار کردن در اصفهان خسته نمی‌شوم چون تعامل هنری دارند و فضای اصفهان هم خسته کننده نیست.اصفهان برای ساخت اثر هنری به هنرمند انرژی می دهد و اگر در سریال ها یا فیلم هایی هم که در این شهر کار کرده ام دقت کنید، می بینید که فضا تاریخی اصفهان به عنوان یک اصل برای من قابل احترام و بررسی بوده و همیشه به آن نگاه ویژه داشته ام.
در مورد سریال موفق «گرفتار» کمی صحبت کنید.
سریال گرفتار زمینۀ خوبی داشت، چون قبل از آن من سریالی (برای آخرین بار)ساخته بودم که در زمان خودش دیده شده بود و نسبت به پشتوانه‌ام به آن کار، دیدم که می‌توانم بازخورد خوبی داشته باشم. البته نمی‌خواستم اسم سریال «گرفتار» باشد و نهایتا هم «آقای گرفتار» شد. از من خواستند و من هم گفتم جوری که می پسندم می‌سازم و تجربۀ خوبی بود. اگر چه کارکردن با 9 بچه به صورت همزمان سخت بود و در مواقعی خود آقای اکلیلی را هم باید کنترل می‌کردیم، چون او یک هنرمند بلامنازع تئاتر است و با این شکل و سیستم دکوپاژی کار نکرده بود و گاهی وارد فضای تئاتر می‌شد، اما یک هفته طول کشید تا به توافق برسیم و ایشان همان شکلی که من آقای گرفتار را میبینم، ببیند. اقای اکلیلی هم پذیرفتند و در اختیار ما بودند و شکر خدا کار هم جواب خوبی داد. سختی‌هایی هم داشت از این جهت که «آقای گرفتار» اولین تجربۀ کاری من در اصفهان بود و هنوز اصفهانی‌ها را نشناخته بودم و غیر از پیام حنفی، دستیار اول و برنامه ریزم، بقیۀ عوامل همه اصفهانی بودند. اما بعد هم ما آن‌ها را شناختیم و هم آن‌ها ما را شناختند و باید بگویم که جدای از کسانی که در این فیلم داشتند کار یاد می گرفتند، هنرمندان توانمندی هم در آن حضور داشتند که با حرفه‌ای های تهران تفاوتی نداشتند.

بعد از آن هم در خیلی از شهرستان‌ها به من پیشنهاد کار دادند که گاهی رفته‌ام و یکی دو جلسه هم گذاشته‌ام اما در نهایت نتوانستم ارتباط برقرار کنم و آن جا کار نکردم و در اصفهان کارهای بیشتری ساخته‌ام. البته در شهرستان های دیگری مثل یزد، کهکلویه و بویر احمد، یاسوج و... هم کار کرده‌ام.
اکنون فصل رکود سینمایی و تلویزیونی است، علت آن از نظر شما چیست؟
یک بخش از آن مربوط به سرمایه مورد نیاز برای تولید فیلم یا سریال است. زمانی بود که خیلی از سرمایه گذارها هزینه می‌کردند تا به اهداف هنری برسند، اما الان تنها چیزی که اتفاق می‌افتد این است که می گویند چون الان پول نداریم به کارهای واجب‌تر بپردازیم. مثلا دولت می‌خواهد خرج کند و جاده بسازد اولین کاری که می‌کند این است که بگوید پول هنر را برداریم و با آن جاده بسازیم، مردم فیلم ندیدند هم ندیدند و به نوعی ما در سیاست گذاری، در رتبه آخریم و غیر واجب به شمار می‌آییم. به نظرم این یکی از بزرگترین مسئله‌هاست.
دیگر این که در تلویزیون ما مجموعا حدود 70 شبکۀ سراسری و استانی داریم و افراد زیادی در این شبکه‌ها مشغول کارند و حقوق می‌گیرند و متاسفانه تلویزیون عایدی‌ای ندارد. بنابراین وقتی می‌خواهیم کاری انجام بدهیم باید از جای دیگری اسپانسر و پول ساخت را تامین کنیم. این گونه می شود که مجبوریم در برنامه سازی تبلیغ کنیم و حجم تبلیغ‌ها به حدی زیاد شده که بیننده اشباع شده و این اشباع شدن، بیننده را فراری می‌دهد. مثل داروی زیادی که حال بیمار را بدتر می‌کند. به نظرم تلویزیون باید مستقل شود، 70 درصد از پول آگهی‌ها را بگیرد و خرج خود کند، مثل یک مجموعۀ خصوصی، چون تلویزیون یک سازمان است و با این وسعت، نمی‌تواند فقط برنامه سازی کند. این را هم باید اضافه کنم که ما مدتی هم دچار بحران ریاست بودیم و عقب افتادیم که ان شالله در دورۀ ریاست جدید، نگرش و کارایی و پیشرفت‌های جدیدی را شاهد باشیم.
مشخصا علت این رکود را در اصفهان چه می دانید؟
فکر می کنم آخرین کسی که در اصفهان سریال کار کرد من بودم که همزمان با مرتضی آتش زمزم فیلم می ساختیم و بعد دیگر کاری انجام نشد. در اصفهان، دو سه سال اخیر اصلا کاری ساخته نشده و دلیل آن را می‌توان هم در ترس سرمایه گذاران شخصی و هم در پس کشیدن تلویزیون از خریدن کارها دانست. همین امر است که موجب شده هنرمندان به طور کلی به رسانه های خانگی تمایل پیدا کنند. برای نسل جدید هنرمندان چه در اصفهان چه در تهران نیز دورۀ رکود است. زمانی در تهران 5 سریال با هم شروع می شد و 20 تا فیلم 90 دقیقه ای و سینمایی شکل می‌گرفت و حجم زیادی از بازیگرها وارد گود می‌شدند، اما این سال‌ها آن قدر تولید کم شده که قدیمی‌ها هم با ارتباطی که داشته‌اند کار می‌کنند و جایی برای هنرمندان تازه کار باقی نمی ماند و این مسئله که بچه پولدارها پول می‌دهند و بازیگر می‌شوند را هم به آن اضافه کنید.
من برای حل این مشکل به عنوان کارگردان، در اصفهان همیشه سعی کرده‌ام تلفیقی کار کنم و از هنرمندان اصفهان استفاده کنم. برای مثال اگر 5 نقش اصلی دارم 2 تا از آن‌ها اصفهانی هستند و در تهران هم به همین منوال، سعی می‌کنم از هنرمندان تئاتر و جوان‌های مستعد که درس این کار را خوانده‌اند و دنبال بستر مناسبی برای کار می گردند استفاده کنم، آن‌ها می آیند و تست می‌دهند و بعضی خوب می‌شوند و می‌مانند و بعضی هم بد می‌شوند و ما می‌فهمیم که اشتباه کردیم آن‌ها را وارد کار کردیم.
خوشبختانه تئاتر اصفهان بر خلاف سینما و تلویزیونش رونق دارد چون کسانی که تئاتر کار می کنند مجوزی می گیرند و با کمترین سرمایه کار خود را آماده می کنند، اما در سینما و تلویزیون برای 10 دقیقه باید 7 میلیون خرج شود، حتی اگر کار، دور همی و ساده آماده شود و مجموع عواملی که ذکر کردم باعث می‌شود که اصفهان دچار بحران رکود باشد.
اگر به جای مسولان تئاتر اصفهان باشید چه پیشنهادی برای بهبود شرایط می دهید؟
اصفهان از قطب‌های خوب تئاتر ایران است. سعی می‌کنم اگر جزو مسئولین باشم، این باور را نهادینه کنم که مایه گذاشتن فقط پول دادن نیست و برنامه ریزی برای 5 سال آینده مهم‌تر است. شرایط اصفهان متاسفانه این گونه است که در آن تبی پول می‌دهند، تب یک چیز بالا می‎گیرد و بدو بدو پول می‌دهند تا ساخته شود و یک عده افراد خاص هم همیشه هستند که تا خبری می‎شود، پول ها را برمی‌دارند و می‌روند و تئاتر به این شیوه پیشرفت نمی‌کند.
دقت کنید تعداد زیادی آموزشگاه دراین سال‌ها در اصفهان زده شده و کارشان تنها این است که پول مردم را بگیرند و از بازیگران تهرانی دعوت کنند تا به آن‌ها آموزش دهد، در حالی که همان بازیگر درس آکادمیک نخوانده و وقتی درس این کار را نخوانده چگونه می‌خواهد چیزی به دیگران یاد بدهد؟
معتقدم که اگر پایه را محکم کنیم تئاتر قوی می شود و وقتی تئاتر مردمی به تئاتر سفارشی تبدیل شود پیشرفت نمی‌کند، چرا که هنر، سفارشی نیست و اگرهم می‌گویند بساز باید اجازه بدهند هنرمند در آن فضا، باز و به شیوۀ خود جلو برود.
با توجه به کارنامۀ فیلمسازیتان، خود را به عنوان کارگردان طنز ساز می شناسید؟
نه، بنده طنز ساز نیستم و سبک خودم را در کمدی سازی دارم، به این شکل که وارد طنز جلف نمی شوم که به هر قیمت بیننده را بخندانم. قصۀ من جدی است و موقع ساخت از پارامترهایی استفاده می‌کنم تا فضای فیلمم شاد شود. مثلا در سریال «برای آخرین بار» که یک خانواده تصمیم می‌گرفتند پدر خود را بکشند، این مسئلۀ جدی را در فضای کمدی موقعیت قرار دادم تا تلخی آن گرفته شود و همیشه سعی می‌کنم در کارهای جدی تکه هایی از طنز را وارد کنم که تماشاچی با آن همراه شود. در تئاترهای ارحام صدر و حسن اکلیلی می‌دیدم که در اوج کار جدی و گریه دار، آن ها یک دفعه بمب خنده ایجاد می کردند و تماشاچی لذت می برد، من هم سعی می‌کنم همین کار را انجام بدهم.
آخرین کار شما مشاورۀ کارگردانی در فیلم در حال اکران «یتیم‌خانۀ ایران» است، کمی در این باره بگویید.
برای «یتیم‌خانۀ ایران» آقای طالبی تماس گرفت و گفت که می‌خواهیم این کار را کلید بزنیم و یک نفر را به عنوان مشاور برای دستیاری و هم فکری در بخش بازیگردانی نیاز داریم، من هم قصه را خواندم و دیدم که دوست داشتنی است و مسائلی که تا الان مسکوت مانده در آن گفته شده، با خودم گفتم این اتفاق 90 سال پیش افتاده چطور در هیچ جایی حرفی از آن گفته نشده؟ و بنابراین پذیرفتم و 7 ماه در خدمتشان بودم. اگر چه این مدت از کار خودم دور شدم اما ضرر نکردم، چون تجربۀ خوبی بود و فیلم خوبی ساخته شد که اسم من هم در آن ذکر شده است.

نوشتن دیدگاه