جمعه 7 ارديبهشت 1403, Friday 26 April 2024, مصادف با 17 شوال 1445
از پنجره همراز به نصف جهان نگاه کنید...
کد خبر: 22708
منتشر شده در یکشنبه, 29 آبان 1401 11:30
تعداد دیدگاه: 0

وضعیت زاینده رود این روزها نه تنها دل اصفهانی ها را به درد آورده، بلکه غیر اصفهانی ها نیز در رثای این رود زیبا، قلم روی سپیدی دل کاغذ می برند. مهدی بذرافکن، دانشجوی دکتری علوم ارتباطات دانشگاه ازاد اصفهان که هفته ای یکبار از شیراز به این شهر سفر می کند، برای زنده رود نوشت:

 «قایق شماره هشت به منطقه خطر نزدیک می شوید لطفا هرچه سریع تر به منطقه امن برگردید».

بلندگوی انتظامات زاینده رود حوالی سی و سه پل این چنین ما را از خطر احتمالی -که عمق زیاد و فشار آب رودخانه است- مطلع می کند و خواهان بازگشت ماست.

دروغ چرا؟! از وقتی زاینده رود خشکیده دل و دماغ سفر تفریحی به اصفهان را ندارم مگر الزام کاری باشد.
یکی دو روزی است به جهت سفر کاری و تحصیلی در اصفهانم؛ امروز که مجبور شدم از کنار زاینده رود عبور کنم صدای آن بلندگوی انتظامات در حوالی پاییز سال(1383) به یادم آمد و خاطرم را آزرده کرد.

اینجایی که الان ایستاده ام زمانی آن قدر عمق داشت و فشار آب زیاد بود که انتظامات به ما اخطار می داد و تابلو «خطر مرگ» روبرویمان نمایان بود حالا اما انگار قیامت است.

زاینده رود کجاست؟ این خاک مرده چیست؟ کو آن جوش و خروش، کو آن مردمی که زاینده رود قلبشان بود. رگشان بود. خونشان بود. جانشان بود. زاینده رودی که «نصف جهان» نازکِش داشت.

زاینده رودی که عشوه کنان «نصف جهان» عاشق داشت.

دلم یک زاینده رود می خواهد و یک قایق. دلم صدای بلندگوی انتظامات می خواهد. دلم تابلو«خطر غرق شدن» ،دلم «خطر مرگ» می خواهد. دلم اصفهان می خواهد. نصف جهان می خواهد.

راننده اسنپ راست می گفت انگار: «زاینده‌رود که با ما قهر کرد ما هم با هم قهر کردیم»./انتهای پیام

نوشتن دیدگاه