علی داوودی گفت: آنچه نیما به ما تعلیم میدهد، درک نو و نگاه نو است. به گزارش خبرگزاری مهر، در...
علی داوودی گفت: آنچه نیما به ما تعلیم میدهد، درک نو و نگاه نو است.
به گزارش خبرگزاری مهر، در واپسین روز از آخرین اردوی بانوان دورۀ هفتم آفتابگردانها، علی داودی دربارۀ «حقایق و دقایق شعر نو» سخن گفت.
داوودی پیش از هر چیز سه پرسش، پیرامونِ چیستی و چرایی شعر سپید و سهم ما در شعر سپید مطرح کرد و افزود: بهسادگی نمیشود پاسخ داد که شعر سپید چیست. نوعا احمد شاملو را مبدع آن میدانند اما پیش از او دیگری نیز در این حیطه نوشته است.
داودی ادامه داد: در تعریف آن گفتهاند که شعر سپید، شعری است که شعر نیست، و این گریزی رندانه است. نباید تعریف خودمان را از شعر سپید داشته باشیم، این شعر اتفاق جدیدی است و انسان امروز، انسان گذشته نیست و بایستی مطابق و مناسب با امروزِ انسان، شعری جدید بسراید.
این شاعر با بیان اینکه شعر سپید گونهای از شعر نو و نوظهور است، اظهار داشت: شعر بخشی از زبان است و انسان خلقالله. خدا در حین آفرینش، زبان را به انسان بخشید. در تعریف قدما، شعر، کلامی است موزون، مقفا و مخیل، که منطبق بر این تعریف خیلی از شاعران در تاریخ درخشیدند.» او در ادامه گفت: «برخی بر این تعریف ان قلت آوردند؛ لذا تغییر در این تعریف، به واسطۀ تفاوتی است که شکل گرفته. تعریف قدیم، سعدی را به ما داده و تعریف جدید نیما و شاملو را.
خالق مجموعهشعرِ «گاهی حواست نیست»، با اشاره به اینکه این تفاوت، ماحصل اتفاقات قرنهای اخیر و رنسانس است، افزود: رنسانس جایگاه انسان را تغییر داد و نسبت انسان را با جهان مشخص کرد. انسان دانست که زمین مرکز زمین نیست و بین بیشمار کره قرار دارد و این مساله بر زندگی او تاثیر گذاشت. به همین نسبت انسان درگیر زندگی جدیدی شد که به آن زندگی مدرن میگویند و اقسام تکنولوژی و فناوری بر ابعاد مختلف زندگی و حتی شعر او اثر گذاشتند.
داودی این اتفاقات را موجب تحول در شعر سنتی و قدمایی بر شمرد که به واسطۀ ارتباطات و تاثیرات از دنیا، دورۀ تحول شخصی نیز در سرزمین ما با عنوان دورۀ مشروطه به وجود آورد.
وی همچنین گفت: وقتی از مشروطه حرف میزنیم، در کنار بحث قانونگذاری و مسائل سیاسی، همیشه ادبیات فصل برجستهای در ذهن ماست. در همین شرایط نیما ظهور میکند و میشود نیمای نظریه پرداز.
وی ادامه داد: نظرات نیما دربردارندۀ مسائل و مفاهیمی است که شاید در جوامع دیگر کشف و بیان آن برعهدۀ فلاسفه باشد. برای همین عدهای معتقدند در سرزمین ما شاعر به وجود میآید، نه فیلسوف. نیما انسانشناس و جامعهشناس است و شاملو براساس این گفتۀ او که شعر باید به لحن گفتار نزدیک باشد، عنوان کرد که چطور میشود خوشحالی و غم را با آهنگ مشخصی گفت؟ پس، از تعریف کهن شعر، موزون بودن را حذف کرد.
شاعر مجموعهشعر «چاپ بیروت» در ادامۀ سخنان خود نظریات نیما را پر از ایدهها و زمینهها و نکات مختلف ادبی و هنری خواند و افزود: آنچه نیما به ما تعلیم میدهد، درک نو و نگاه نو است. مقفا بودن بخشی است که نیما آن را هدف گرفت و شاملو موزون بودن را مورد هدف قرار داد.
داودی شعر را حادثهای زبانی دانست که همۀ عناصر و موارد دیگر به واسطۀ زبان در آن ظهور و بروز پیدا میکند. او گفت: کشفی که به واسطۀ نگاه شکل گرفته باعث انتقال مفهوم مورد نظر ما میشود و شعر سپید، اگر هیچ کدام از امتیازات شعر سنتی و هنرمندی شاعران بزرگ را نداشته باشد، حداقل ما را راهنمایی میکند که به نگاه و درک جدیدی از زندگی پیرامون خود برسیم.
در ادامه، علی داودی تعدادی از اشعار سپید نسبتاً مشهور شاعران سپیدسرایی همچون سید علی صالحی، بهزاد زرینپور، طاهره صفارزاده، سیدحسن حسینی، گروس عبدالملکیان، رضا براهنی، بیژن نجدی، علی موسویگرماروی، شمس لنگرودی، علیرضا قزوه، منوچهر آتشی، علیمحمد مودب و یداله رویایی را خواند و دربارۀ خوبی یا بدی شعر سپید، به طور کلی، اضافه کرد: هیچ اثری پیدا نمیشود که بشود آن را با دیگری مقایسه کرد؛ چون هر شاعر بر بخشی از امکانات شعری متمرکز است. ساختار شعر و عناصری که در هریک به کار رفته، در جای درستی استفاده شده. مثلا گروس در شعرِ «دختران شهر... » میخواهد بگوید که همه از موقعیت خود ناراضی هستند، اما مستقیما به نتیجه نمیرسد و میگوید: «کدام پل در کجای جهان شکسته است/ که هیچکس به خانهاش نمیرسد؟» او دربارۀ شعر منوچهر آتشی گفت: «آتشی، در فرهنگ ما جایگاه ویژهای دارد، او برخلاف شاملو که متاثر از کتاب مقدس و فرهنگ مسیحیت شعر میگفت، از عناصر ملی و بومی استفاده کرد، مثل بیژن نجدی.
داودی ضمن بیان این نکته که نباید شاعری را به واسطۀ چهار شعر خوب، شاعر خوبی معرفی کرد، معیار خوب بودن شعر سپید را انسجام آن دانست و گفت: انسجام اثر یعنی تناسب، و اینکه چه آرایههایی در شعر آمده یا آیا تصویر، موسیقی زبان و عاطفه توانسته با شعر همراه باشد یا خیر. این خود تفاوت شعر سپید را با نثر مشخص میکند. در شعر زبان به سمت نشانه در حرکت است. آنچه که زبان را از نشانه و معنا تهی میکند شعر نیست.
این شاعر در پایان صحبتهای خود گفت: بهانۀ شعر نو این است که ما شاعر این روزگار هستیم و نباید مثل بعضی از شاعران قدیمی از روی شعر شاعران کهن مضمون برداریم، بلکه باید با نگاهی تازه شعر بگوییم و از بتسازی بپرهیزیم. چرا که صرفا تحصیلات عالی یا مطالعۀ بالا، اتفاق هنری به وجود نمیآورد.
پس از پایان این کلاس کارگاه نقدی با حضور سید وحید سمنانی و حسنا محمدزاده برگزار شد و به نقد آثار بانوان شاعر پرداختند.
در آخر، گواهینامۀ پایان دورۀ هفتم آفتابگردانها به دختران شاعر تقدیم شد.