شنبه 29 ارديبهشت 1403, Saturday 18 May 2024, مصادف با 10 ذی‌القعده 1445
از پنجره همراز به نصف جهان نگاه کنید...
کد خبر: 3159
منتشر شده در پنج شنبه, 31 تیر 1395 10:32
تعداد دیدگاه: 0
آینده پژوه و پژوهشگر رسانه:
کلید طلایی مدیریت فرهنگی فضای مجازی در صندوقچه نهاد خانواده

این روزها جامعه ما دستخوش آسیب هايی چند است، بدین معنی که ما در فضاي " وفور و عافیت " به سر نمی بریم بلکه زندگی ما در میانه " کمبود و ضرورت" است و بی تردید الویت ما برای اصلاح ساختار اجتماعی و ایجاد فضای امید و اعتماد، حراست و حفاظت از نظام خانواده است. به گزارش پایگاه خبری تحلیلی همراز، ما امروز...

این روزها جامعه ما دستخوش آسیب هايی چند است، بدین معنی که ما در فضاي " وفور و عافیت " به سر نمی بریم بلکه زندگی ما در میانه " کمبود و ضرورت" است و بی تردید الویت ما برای اصلاح ساختار اجتماعی و ایجاد فضای امید و اعتماد، حراست و حفاظت از نظام خانواده است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی همراز، ما امروز در اجتماع خود با چالشهایی مواجهیم که باید با اتکا بر آموزه های فرهنگی غنی خويش ونيز کاملا محققانه و عالمانه، به چاره اندیشی آنها بپردازیم، نه اینکه از روزنه جزیره های کوچک، همه دنیا را بنگریم و به قضاوت بنشینیم. چرا که ماحصل این سیاق ناصحیح، چیزی جز غفلت های بدون غرض ما در اصلاح جامعه نخواهد بود که دقیقا همان نتیجه ایی را حاصل می کند که نقشه های دقیق برای ویرانی جامعه آن را پي گرفته است! به گفته یک شاعر اتریشی " ما در بچگی شوخی شوخی به قورباغه ها سنگ می انداختیم و آنها شوخی شوخی می مردند." بی شک در اصلاح جامعه از بدیها و زشتی ها، باید راه هر گونه عذر را به خاطرنتایج ویرانگر جهل و غفلت ببندیم و با استفاده از تحقیقات، مشاهدات، بایسته ها و ارزشهای اصیل مکتب مان، به پالایش جامعه از انحرافات بپردازیم . قطعا اصلاح و بهبود ساختارهای فرهنگی خانواده، امریست که دراصول ديني وملي ما نيز بر آن تاکید شده است. درمصاحبه پيش روي، در بررسی آسیب های خانواده امروز، با مریم ملک پورآینده پژوه فضاي مجازي و پژوهشگر مسائل زنان که عنوان گوینده برتر بحران کشور و پژوهشگر سیاسی رسانه را در پرونده خود دارد و مدير مسئول موسسه مُلك سخن نیز می باشد به گفت وگو نشسته ايم كه در ذیل می خوانیم.

ازمنظر شما، آسیب های امروز خانواده ها که نهایتا جامعه ما را دستخوش تغییرات ناخوشایند می کند ،چه مواردي هستند؟
به نام خدا.این مقوله قطعا از دیدگاههای مختلف و آسیب های خرد و کلان وارده آن به نهاد خانواده و جامعه قابل بحث وبررسی است ولی بنده به 2 مورد که مبتنی و مستند بر پژوهشهای اخیرم هست، اشاره می کنم. آسیب اول را کارکرد ناصحیح " فضای مجازی" در محیط خانواده و آسیب دوم را تبلیغات افراطی برای " برون رفت زن " از فضای خانواده به محیط بیرون از منزل می دانم که تحقیقات اخیر نشاندهنده کنشگری اغلب، ناآگاهانه زنان در جامعه ما به سمت عملی شدن نظریه های فمنیستی است که البته این دو معضل مدتهاست در کانون خانواده ها رخنه کرده است و مسئولان و اعضا خانواده باید به جد برای جلوگیری از آسیب های مهلک آن در آینده برنامه ریزی کنند.

درنگاه كلي،فضای مجازی که ازمنظر شما جزو آسیب های اجتماعی اکنون و آینده ماست، دارای چه مزایا و معایبی است؟ این تکنولوژی چگونه اثرات مخرب خود را بر زندگی ما خواهد داشت؟
می دانید که تکنولوژی فی النفسه دارای عیوب نیست، بلکه صرفا یک ابزار است. نوع نگاه و چگونگی استفاده از هر ابزاری، وجود معایب و مزایای کارکردی آن را هویدا می کند. اتفاقا فضای مجازی بستری عظیم و موثر در ایجاد ارتباط همگان، فراتر از مرزهای جغرافیایی ایجاد کرده است که بنده بالشخصه معتقدم ابزاری کارآمد و با شتابِ اثرگذاری بسیار است، اما آنچه را به منزله آسیب های وارده این فضا به بدنه خانواده می دانم، نبود یا کمبود فرهنگ صحیح استفاده از آن است.
به عنوان مثال در بعد اقتصادی ایجاد بستر تجارت الکترونیک، مبادلات بانکی، نحوه تبلیغات و غیره، دریچه تازه ای از اقتصاد را به روی جهانیان گشوده است ولی همین بستر می تواند با قدری غفلت و عدم امنیت، خطاهای مبادلاتی و معاملاتی بسیاری را به همراه داشته باشد.
از منظر سیاسی، فضای مجازی نوعی ذهنيت ِ" تقابل با حاکمیت " کشورها را فراتر ازمرزهای جغرافیایی و شخصیتی، ایجاد کرده است که کشورها چه استقلال طلب باشند و چه استبداد طلب، خواه ناخواه در جريان ِ حق و ناحق گفتمانهای تقابلی و تعاملی این فضا قرار می گیرند و به نوعی، کارزاری نرم در قلب هر حکومتی در حال تپیدن است.
فضای مجازی در بستر اجتماعی نیز، نوعی تغییر الگوی سبک زندگی را سبب شده است که اثرات آن را می توان به وضوح در تغییرات فرهنگی منبعث از این رويدادِ نوپدید مشاهده كرد. مسائلي نظیرتغییر، حذف و یا تلفیق فرهنگ هاي متفاوت ويا حتي متناقض، همچنین تغيير در سنتها، قواعد ملی و امثالهم ازمصاديق اين اتفاقات است. حتی این تغییر سبک زندگی در ساعات خواب و بیداری افراد، اثرات خود را نمایان کرده است بگونه ایی که نسبت به گذشته، افزایش ساعات بیداری در شب در اکثر جوامع ورفتارِ افراد استفاده کننده افراطی و بدون برنامه ازاين فضا دیده می شود.
" دین باوری و دین ستیزی " از دیگر مباحثی است که در فضای مجازی دستخوش تغییرات نوپدیدی شده است. همه ادیان بنوعی در تلاطمات، تزلزلات، تغییرات و خرافات دست و پنجه نرم می کنند و خاصه این بستر در فضای مجازی کشورهایی که از آزادی بیان کمتری برای رفع ابهامات ونيز آزاد اندیشی دراين حوزه ها برخوردارند، مشهودتر است . چنانچه اين پديده به درستی مدیریت نشود، صدمات و لطمات غیر قابل جبرانی را به این بخش از باورها و ارزشهای فرهنگی- مذهبی جوامع، خاصه جوامع مبتنی بر دین وارد می کند.
در مجموع باید گفت که اگر این رویه، به شیوه و سرعت و بدعتی که اكنون هویدا شده است، طی طریق کند و فاقد مدیریت فرهنگی باشد، جامعه را دچار یک "انزوای جمعی" می کند! غربتی را در دل یک خانواده سبب می شود که علیرغم همه قرابتهای ظاهری و فیزیکی، نزدیکی فکری و معناییِ خانواده را ازبين خواهد برد. به عبارتی ارائه این رویه " مهندسی افکار " اعضاء خانواده و بخصوص فرزندان را از عهده پدر و مادر خارج کرده، بگونه ایی که نمی دانیم هر یک در کدام عالَمی و با چه آدمی سیر می کنند و تحت تعلیم کدام افکار قرار می گیرند! قصد محکومیت فضای مجازی در ایجاد آسیب های اجتماعی را ندارم ولی اکیدا توصیه می کنم اگر این فضای مجازی با اختصاص 65% جمعیت کشور بخود، بصورت کاربر مستقیم و تبعات غیر مستقیم آن مدیریت فرهنگی درون خانوار نشود و از منظر عملکرد اجتماعی یکسره بجای روشنگری و آگاهی بخشی منطقیِ اذهان عمومی از رویکردهای مخفی و منفی مجازستان، صرفا به فیلترینگ و منع های قانونی استفاده از آن بپردازیم می تواند بعنوان یک ابزار پیش برنده و کاتالیزور به تشدید آسیبهای اجتماعی مدیریت نشده کمک کند. آسیبهایی نظیر افزایش آمارطلاق، روابط ناصحیح، فرهنگ سازیهای خطا، هدررفت زمان و غیره که یقینا کاربران محترم بخوبی اشراف دارند.

ازمنظر شما برای مقابله با این وضعیت چه باید کرد؟راههاي مواجهه با اين فرآيند خطرآفرين چيست؟
یقینا درشريط کنونی، اولین گام آسیب شناسی و بررسی معضلات زمان حال است تا با توجه به این روندها، آینده نگری و آینده پژوهی های مبتنی بر علم و به دور از تعصبات انجام شود و بتوان چشم انداز بلند فرهنگی استفاده از این فضا و موارد احتمالی دیگر را تعریف و پیاده سازی کرد که این مهم بر عهده مسئولان ارشد جامعه است. ولی در کنار این مسئولیت مهم اجتماعی، خانواده ها نیز نباید به انتظار اقدامات جامعه و نهادهای دولتی جهت بهبود و اصلاح باشند، بلکه باید خود به عنوان اولین نهاد اجتماعی هدفمند "مدیریت فرهنگی فضای مجازی خانواده" را همانند سایر موارد تربیتی و آموزشی بر عهده گیرند که بطور قطع و یقین، با توجه به اثرات نزدیکی ِ عاطفي مادر با فرزند، عمده این فرهنگ سازی بر عهده مادران و البته اعضا آگاه خانواده است تا مانع از وجود چند فرهنگی در خانواده شده، تهدیدات بالقوه این تکنولوژی را خنثی کرده و بدون اغراض و تعصب و با تمهیدات و تدابیر، مرزهای فرهنگی و ارزشی و اخلاقی خود و خانواده را حفظ کرده، رویه های "انفعال فرصت سوز" را به "فعلیت های فرصت ساز" بدل کنیم.

بسیار خب. و اما مخاطره دومی که از آن به " برون رفت زن از خانواده " اشاره کردید. لطفا در این خصوص توضیح بفرمایید. اين آسيب چگونه ايجاد مي شود وتوسعه پيدا مي كند؟

ببینید، زن بعنوان کلیدی ترین عضو در مهمترین کانون اجتماعی که خانواده است، ایفای نقش می کند. رخدادی که چند صباحی است شروع شده و در شرف وقوع بحران است و با عناوین مختلف نظیرتساوی حقوق زن و مرد، رشد اجتماعی زن، حقوق بشر و غیره مورد تبلیغات افراطی هم قرار گرفته است، دور کردن زن از کانون گرم خانه است که من آن را "برون رفت زن" از قلب خانواده نام گذارده ام! به اعتقاد بنده این مهم اگر مدیریت نشود، به یک بحران اساسی در آینده ایی نه چندان دور بدل می شود که اگر استفاده ناصحیح فضای مجازی را نیز به آن بیفزاییم "مرگ خاموشی" را برای خانواده به همراه خواهد داشت.
به نام "رشد اجتماعی" زن را به بیرون از خانه دعوت می کنند، غافل از آنکه اجتماعی شدن و رشد حاصل از آن، لزوما حضور در کوچه و خیابان نیست! ما زنان فرهیخته بسیاری داشتیم و داریم که با بیشترین حضور در کانون خانواده به بزرگترین بالندگیهای اجتماعی رسیده اند. از نمونه های شاخص این زنان با توجه به محدودیتهای زمانه شان می توان از مرحومه مجتهده بانو علویه همایونی 99 ساله و مرحومه مغفوره دکتر مهدیه الهی قمشه ایی نام برد که هنوز چند روز از درگذشت آنان نگذشته است. زن امروز می تواند با الویت قراردادن خانواده و اتفاقا با استفاده از کارکرد مثبت همین ابزار مدرن مجازی و حضورمثمر در خانه و بجا و موثر در جامعه به رشد و بالندگی خود کمک کند.
به نام "استقلال مالی" زن را به هر محیط کار سالم و ناسالمی رهنمون می کنند، غافل از آنکه اگر حقوقی که اسلام برای زن قائل شده است بر اساس شرع و اجرای صحیح قوانین لحاظ شود، هیچ زنی بی سرمایه نیست.
برداشت خطا نکنیم؛ بنده با اعتقاد وافر به توانمندیها وپتانسیلهای بانوان، هیچگونه مخالفتی با کار فراخور شان زن در محیط سالم ندارم، ولی معتقدم "هر زنی نمی تواند شاغل باشد، و هر شغلی مناسب هر زنی نیست." بگذريم ازاينکه در بعضی مشاغل هم، به طور کلی زیر ساخت و فرهنگ فعالیت بانوان در کشور ما لحاظ و در پاره ایی موارد تعریف هم نشده است. با توجه به اینکه زن محور خانواده و پرورش دهنده معنوی نسل آینده جامعه است ولی نتایج پژوهشها موید این واقعیت است که زن امروز با تبلیغات ناصحیح ولی نرم و فریبنده در مسیر دوری و بی توجهی از رسالت اصلی خویش در قالبهای اشتغال و درآمدزایی و امثالهم قرار گرفته است و بُعد مهم تربیتی آیندگان، که قاعدتا باید دغدغه خاطر برنامه ریزان کلان و فهیم هر جامعه ایی باشد از نظر مفغول مانده که بنده کوتاهی در این امر را در نگاه کلان بر عهده مسئولان بی مسئولیت و در نگاه خرد علاوه بر زنان بر گردن پدران و مردان بی درایت می گذارم.
در مجموع اگر زن در جایگاه شغلی واقعی خود قرار بگیرد و از این اشتغال آسیبی متوجه خانواده نشود مایه فخر و مباهات است، ولی وقتی قرار است در مشاغل مدیریتی و کلان و تصمیم ساز و کارشناسانه و امثالهم، یا بواسطه عدم توانمندیها و یا تسخیر آن توسط مردان، زنان فاقد سهم و یا واجد سهم کمی باشند، پس بهتر است بواسطه اتخاذ شغلی سخیف و دستمزدی اندک بیگاری نکنند و به این "بردگی مدرن" تن در ندهد. اما نکته دیگر اینکه متاسفانه اخیرا دیده می شود گروهی با شعار استقلال مالی زنان، تامین بخشی از معیشت خانواده را بر عهده زنان گذاشته اند تا جاییکه این رویه خطا به عنوان یک وظیفه قلمداد شده است که به گمانم این، بیشتر طمع ورزی و سوء استفاده از هویت زنانه است. این نوع نگاههای نابخردانه و گاه مغرضانه اگر مدیریت فرهنگی نشود، چیزی جز تزلزل اصلی ترین کانون اجتماعی و نابودی آن در برندارد و یکی از بزرگترین آسیب های خانواده در آینده ای نزدیک بشمار می آید. از سوی دیگرجبر تنگناهای اقتصادی که امروزه دامنگیر معیشت خانواده شده و زنان بویژه زنان بدسرپرست و یا بی سرپرست را وادار به فعالیت اقتصادی اجباری کرده است مقوله مهم دیگریست که ضررت برنامه ریزی و احقاق حقوق بانوان از سوی مراجع ذیربط را طلب می کند.

خانم دکتر،ممکن است تعدادی از مدافعان کار زن در بیرون از منزل، شما را به نقض حقوق زنان و عدم اعتقاد به حق اين بخش ازجامعه درنقش آفريني اجتماعي متهم کنند. مدافعان تساوي حقوق زن ومرد هم دراين ميان جاي خود را دارند!برای این گروه چه توضیحی دارید؟

البته که من برای جمیع نظرات احترام قائلم و اصولا معتقدم اختلاف نظر بدون تعصبات بی منطق، موجب رشد است ولی اتفاقا بنده به چيزي برعكس آنچه ممكن است برداشت شود اعتقاد دارم. کسی که مدافع حقوق زنان است، بخوبی می داند که عرایضم، نقض حقوق بانوان نیست. می داند که نگران تغییر نگاه، ازهویت ارزشمند زنانگی زن به سمت نگاه شی وارگی به زن هستم. می داند که این بیگاری های زنانه که باب شده است، اشتغال کاذب و به نوعی تخریب هویت ، شوکت ،سلامت، صلابت و عزت زن را به همراه دارد.
و اما در خصوص مورد دوم عرض کنم که اتفاقا با تساوی حقوق زن و مرد مخالفم! چون بین زن و مرد در خلقت هم تفاوت هست. که البته به فرمایش استاد شهید آيت الله مطهری،تفاوت بین زن و مرد "تناسب" است، نه نقص و کمال. پس جایی که تفاوت هست، برقراری مساوات، عدالت نیست. توجه داشته باشید اینجا از تفاوت صحبت می کنم نه تبعیض. به فرمایش مولای متقیان علی (ع): عدالت مفهوم آشکار "مایلیق" است. یعنی به هر کس به قدر لیاقتش بها داده شود و چه بسا وقتی در مورد زن و مرد رعایت مساوات شود، عدالت اجرا نشود. چرا که ممکن است زن حق بیشتری نسبت به مرد داشته باشد و تساوی حقوق، ظلم جلی باشد.

- خب اینجا یک سوال مطرح میشود و آن اینکه چرا در کشورهایی نظیر غرب که دم از دفاع از حقوق زن و بشر می زنند، زنان همپای مردان در محیط بیرون از منزل کار می کنند و اتفاقا توسعه یافته هم هستند؟
سوال بجایی پرسیدید. اتفاقا ریاست جمهوری خانم مرکل، نخست وزیری خانم ترزا مِی، کاندیداتوری ریاست جمهوری خانم کلینتون و نمایندگی عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجه و امور امنیتی توسط خانمها کاترین اشتون و فدریکا موگرینی و نمونه هایی از این دست در غرب، دنیا را به این باور رسانده است که زنان می توانند زمام امور را دردست گیرند و به خوبی هم مدیریت کنند و اتفاقا بنده در عرایض قبلی هم به این نکته اشاره کردم که به توانمندیها و شایستگیهای زنان اذعان و وقوف دارم. و حتی به بی توجهی مسئولان کشورم در عدم بکارگیری اشتغال "کیفی" بانوان در رده های تصمیم گیری و مدیریت معترضم چرا که اغلب انتصابهای مدیریتی ما مبتنی بر لابیهای صرفا سیاسی و مردانه است و قدرت در یک دایره چرخان سرگردان دست به دست می شود منتها به این نکته توجه کنید که "با الگوی غرب، برای شرق نسخه نپیچیم." منظورم از غرب و شرق جغرافیا نیست، فرهنگ است، آداب و رسوم است. باورهای اعتقادیست و قس علی هذا.
آینده پژوهان و برنامه ریزان حاذق بر اساس 3 رکن شرع، قانون و عرف اجتماعی هر جامعه ای، چشم اندازو برنامه می نویسند. لذا اشتغال زن باید در خدمت نهاد خانواده باشد، نه در تعارض و تقابل با آن. اشتغال زن وقتی ارزشمند است که آمار کار کیفی بالایی را به خود اختصاص دهد، نه افزایش آمار کمی تعداد زنان شاغل را. آیا بواقع در کشورهای مد نظر شما، اشتغال زنان با این محتوا سنجش و ارتقا یافته اند!؟ حتی به تازگی در همین کشورها خانم نخست وزیر جدید انگلیس در جلسه معارفه خود به نابرابری حقوق زنان ومردان اعتراض کرد. بطور مثال کشور سوئد از نظر ارتقا حقوق زن در جهان حائز رتبه برتر و نسبت حقوق زنان به مردان 90 به 100 است، ولی با اندکی پژوهش در می یابید که آمار کار کیفی زنان در مشاغل مدیریتی و تصمیم سازی این کشور نیز، کماکان در جایگاه پایینی قرار دارد. مثلا فکر می کنید در انقلاب صنعتی که اولین خیزش " برون رفت زن " از خانه نخستین بار در انگلستان رخ داد، هدف صرفا احقاق حقوق زنان و حفظ کرامت و شخصیت زن بود!؟ و یا با نگاه نیاز به نیروی کار ارازن قیمت، از زنان در صنعت استفاده شد!؟ ... به هوش باشید تا شعارهای رنگین "دفاع ازحقوق زنان" تحت عنوان حضور زن در محیط بیرون از خانه ، با لعاب "کار" ولی با هویت "بردگی" فریب مان ندهد.
- خانم ملک پور سخن پایانی شما در خصوص اشتغال زنان چیست؟
ضمن احترام ویژه برای همه مادران و خواهران و دختران عزیزم درخواست می کنم از نظر حقوقی و فرهنگی اشتغال زنان مورد بررسی و مداقه قرار گیرد.
فرهنگ سازی صحیح و بهادادن به حضور زن در محیط خانه و خانواده، تاکید بر اهمیت تربیت فرزندان توسط مادران و بحساب آوردن خانه داری در زمره مشاغل با نگاهی نو تبیین شود.
بحث بیمه زنان خانه دار و توسعه مشاغل خانگی خاصه در بخش خدمات و با توجه به ابزار مدرن مجازی و عنایت به باسوادی زنان جامعه امروز مورد بازنگری قرار گیرد.
توجه اکید مسئولان و برنامه ریزان به تامین معاش زنان بی یا بد سرپرست را با حفظ کرامت انسانی خواهانم.
حتی پیشنهاد می کنم برای حفظ استقلال مالی زنان می توان با بررسیهای"حقوقی" بخشی از درآمد مرد را "بطور مستقیم" در قالبهای مهریه، نفقه، اجرت المثل، حق خدمات در منزل و امثالهم که یقینا نیازمند بررسیهای کارشناسانه حقوقی و مدنی است، به حساب بانوان واریز کرد. و موارد دیگر که نیاز به عزم جزم خبرگان زن و مرد در سطح ملی دارد.
در پایان هم از حضرتعالی وهمه خوانندگان عزیزی که برای قرائت عرایض بنده وقت گذاشتند صمیمانه تشکر می کنم.

 

گفت و گو از شهین اصلانی

نوشتن دیدگاه