کد خبر: 17772
منتشر شده در جمعه, 13 فروردين 1400 23:55
تعداد دیدگاه: 0

پایان ناگهانی و بدون جمع بندی سریال پرمخاطب "گاندو2" نشان داد که رسانه ملی نه تنها برای جذب مخاطب فاقد برنامه است، که برای نگهداری همین مخاطب موجود نیز برنامه خاصی ندارد.


به گزارش پایگاه خبری تحلیلی همراز، به قلم پارسا فرزین ، افتضاح بردن مخاطب به اوج و کوبیدن آن با سر به زمین آن هم در حالی که بازار رقابت در بین رسانه ها در عصر جنگ اطلاعات آنقدر داغ شده، نه تنها یک بد سلیقگی مدیریتی است، که قطعا کمی آن سو تر از یک بد سلیقگی است.

رسانه ملی نیز بعد از سریال تکه و پاره "پایتخت 6" که بخشی از آن نوروز 99 و بخش دیگری از آن نوروز 1400 پخش شد، یکبار به خوبی ثابت کرد که تهیه کننده و کارگردان سالاری در این رسانه به مراتب بیشتر از مخاطب سالاری است و تولید فیلم و سریال نیز راهی را در پیش گرفته که پیش از این واحد اطلاعات و اخبار و معاونت سیاسی این رسانه پیش گرفته بود.

اما پایان ناگهانی سریال گاندو2 آن هم بدون جمع بندی پیرنگ داستان و داستانک هایی که در فیلمنامه ایجاد شده ، نشان از دو موضوع کلیدی داشت :

اول: بی طاقتی مبدعان شعار "زنده باد مخالف من" در دولت برابر انتقاد، که کار را تا جلوگیری از پخش یک سریال داستانی پیش بردند.

دوم: وجود مدیرانی منفعل در سازمانی که نه تنها وظیفه مقابله با هجمه های دشمن را بر عهده دارد، که وظیفه مدیریت افکار عمومی و جهت دهی به آن را نیز دارد.

از این رو رسانه ملی بی شک در شب سیزدهم فروردین سال 1400 که توانسته بود به سبب ساخت سریال داستانی به نام گاندو با پیش زمینه ای که گاندو1 برای آن ایجاد کرده بود، مخاطبان نسبتا چشمگیری جذب کند، به یکباره مخاطبانش را به اتاق تاریکی برد و آن ها را در همان اتاق تاریک یکه و تنها رها کرد و خودش پشت پرده به رتق و فتق امور خودش با دولت پرداخت.

البته اگر این رخداد در دهه های 50 تا 70 شمسی رخ می داد، خیلی هم جای نگرانی نبود، چرا که قشر روشنفکر جامعه بدون وقفه کتاب را جایگزین تلویزیون می کردند و می شد امیدوار بود در بین این کتب، خاطرات "مستر همفر" و "آیت الله جیک جاک" نیز از نظر روشنفکران گذر کند تا راجع به خباثت استعمار پیر در دنیا بصیرت افزایی شود، اما در دنیای کنونی که رسانه ملی در فضای غبارآلود چارچوب های خودساخته و ریل گذاری خودسانسوری های اجتماعی پنجه در پنجه شبکه های مختلف و متعدد و به ظاهر جذاب ماهواره ای، شبه رسانه های اینترنتی و ... انداخته است، این برخوردها را نمی توان در هیچ قالبی جای داد و باید ریشه آن را، در خوشبینانه ترین حالت ممکن، در شکاف عمیق فکری مدیران پا به سن گذاشته رسانه ملی و استراتژی های فرسوده و از سوی دیگر مخاطب غالبا جوان جستجو کرد.

لذا هرچند که شاید خود مدیران رسانه ملی هم بر این تصور نبودند که روزی مبدعان شعار "زنده باد مخالف من" پا را برای توقیف یک سریال داستانی، روی گلوی این سازمان بگذارند و با این هدف پا به عرصه ساخت سریال گاندو2 گذاشتند، ولی باید به این نکته نیز توجه داشت که سریال ها در فصل های مختلف با کَست مشترک در ساخت و بازی، با نام مشترک، با سیاست گذاری مشترک و ... می تواند با توجه به ذهنیتی که برای برخی سازمان ها و نهادها ایجاد کرده است، از خطرپذیری بیشتری به دلیل وجود ذهنیت ها برخوردار باشد.

در پایان هرچند آنونس پایانی سریال 15 قسمتی گاندو2 در قسمت سیزدهم که به یکباره قسمت پایانی سریال عنوان شد، حاکی از وجود فصل دیگری برای این سریال می باشد و قرار است داستانک های بی فرجام سریال در فصلی دیگر به اتمام برسد، اما بد نیست مدیران صدا و سیما با مراجعه به نظرسنجی هایی که خودشان از وضعیت برنامه ها و سریال های نوروزی 1400 پخش کردند، درس عبرت بگیرند و ببینند چطور توانستند با یک بی برنامگی، سریالی مانند پایتخت را در فصل ششم به یک سریال کم مخاطب تبدیل کنند که در رده های پایینی جدول قرار گرفت؟ بی شک این اتفاق می تواند برای سریال گاندو2 که این روزها نقطه امیدی شده بود در دل آن هایی که دل در گرو این آب و خاک مقدس دارند، نیز اتفاق بیافتد.

به قلم پارسا فرزین