کد خبر: 1286
منتشر شده در دوشنبه, 11 شهریور 1392 04:30
تعداد دیدگاه: 0

همراز نیوز/ رضا صالحی پژوه: دخترک نشسته بود و داشت روزنامه ورزشی که مرد سبزی فروش دور سبزی ها پیچیده بود را می خواند، ناگهان چشمش به خبری خورد که از پرداخت 800 هزار دلار به یک باشگاه اماراتی برای دریافت رضایتنامه محمد خلعتبری خبر می داد. دخترک نگاهی به برادرش کرد و آهی کشید و یادش افتاد دیروز پدر...

aaaaaa

 

همراز نیوز/ رضا صالحی پژوه:

دخترک نشسته بود و داشت روزنامه ورزشی که مرد سبزی فروش دور سبزی ها پیچیده بود را می خواند، ناگهان چشمش به خبری خورد که از پرداخت 800 هزار دلار به یک باشگاه اماراتی برای دریافت رضایتنامه محمد خلعتبری خبر می داد. دخترک نگاهی به برادرش کرد و آهی کشید و یادش افتاد دیروز پدر و مادرش برای خرید دارو های احسان چقدر با هم دعوا کردند و آخر دست هم پدر با شرمساری دستش را توی جیبش کرد، آستر جیب شلوارش را بیرون کشید و گفت "بخدا ندارم"، "بخدا ندارم" ، "بخدا ندارم"...

بعد هم مادر بغضش ترکید و زیر لب گفت "این زبان بسته راه نفسش بند آمده ، اسپری می خواهد پس اجازه بده از فردا برای همسایه ها سبزی پاک کنم تا حداقل بتوانم خرج داروی احسان را در بیاورم."

دخترک آهی کشید و با انگشتان دستش شروع کرد تعداد صفر های 800 هزار دلار را بشمارد.

خدا را شکر که او نمی دانست برای اینکه قیمت واقعی این رقم را حساب کند باید آن را در عدد 3 هزار و چند صد تومانی ضرب کند تا ....

آری قصه پر غصه فوتبال از آن روزی شروع شد که دو باشگاه بزرگ کشور خودشان را قطب پنداشتند و دیگران را زیر شاخه هایی که باید برای این دوباشگاه بیگاری کنند.

بازیکنان خوش آتیه و با استعداد شهرستانی با آرزوی بازی در یکی از این دو باشگاه استقلال و پیروزی روز به روز از اصول ورزشکاری فاصله گرفتند و به قول خودشان برای حرفه ای شدن به سمت و سوی کارهایی رو نهادند که هیچ ورزشکاری نه تنها آن را نمی پسندد ، که آن را رد هم می کند.

حالا در بهت همگان خبر ها از پرداخت های نجومی به بازیکنانی حکایت دارند که وقتی به تیم ملی می رسند.... ول کن، در این مقوله اگر گلایه ای هم هست، دگر حوصله ای نیست!

اما قصه زمانی غصه دار تر شد که ریز نقش فوتبال ایران هوایی شد و برای ادامه بازی راهی امارات گردید. اماراتی که نام لیگ خود را نام جعلی "خلیج ع ر ب ی" نهاده و این بازیکن خوش آنیه نیز بر این موضوع واقف بود.

ولی روزی که خلعتبری فوتبال ایران با این باشگاه قرارداد بست عکس های خود را در صفحه شبکه اجتماعی گذاشت و بشکن و بالا بینداز راه انداخت. داستان را شنیده اید و قصد اطاله کلام هم ندارم، به هر حال باشگاه اماراتی برای پس دادن خلعتبری کلی پول درخواست کرد و یک سوپر من نیز به نام "هدایتی" این پرداخت را بر عهده گرفت و با بادی که در غبغب انداخته بود با ژستی فاتحانه در برابر رسانه ها گفت: "من برای خلیج فارس جانم را هم می دهم، پول که ارزشی ندارد!!!"

حالا خلعت فوتبال ایران به ایران بازگشت و پرسپولیسی شد، مبارک سردار باشد.

اما همچنان این سئوالات جای در خود باقیست که آقای سوپر من ، آیا نمی شد بگذاریم خلعتبری هم مانند هزاران ایرانی که به امارات رفته اند و زیر پرچم جعلی این نام مشمئز کننده نفس می کشند ، نفس بکشد و پا به توپ شود و بجای آن این مبلغ را صرف بیمارانی کنید که از درد بی پولی بی دارویی وقتی برای شناخت "خلیج فارس" پیدا نمی کنند؟

آیا شما نمی دانستید روزی که خلعتبری راهی امارات شد به خوبی می دانست نام این لیگ نام جعلی و خود ساخته عربی است؟

آقای هدایتی شما پول زیاد دارید ، خب داشته باشید، آدم ورزشی هستید ، خب باشید، اصلا آدم خوبی هم هستید، خوب باشید، ولی آیا نمی شد بجای هزینه کرد 800 هزار دلاری برای بازیکنی که با پای خود به لیگ امارات رفته نه با ضرب و زور ، این رقم را برای ساحل نشینان خلیج همیشه فارس یک کارخانه می ساختید تا آنها هم طعم فارس بودن خلیج را در شعر زیبای بنی آدم اعضای یک دیگرند جستجو کنند؟

khalatbari

و سئوال آخر هم از سردار رویانیان، شما که فرزند جنگ و جبهه اید، اگر آن روز های صفا و صداقت خبری می شنیدید مبنی بر اینکه 800 هزار دلار برای یک بازیکن هزینه شده است چه می کردید؟

آیا نه اینکه سلاح را زمین می گذاشتید و از لب مرز به درون می آمدید تا ببینید در کشور چه خبر است؟

آیا نه اینکه الان هم در جنگی نابرابر تر از قبل با عنوان "جنگ نرم" به هجوم های مکرر دشمن پاتک می زنیم ؟

آیا نه اینکه این تک های مکرر پاتک های معدود را بی اثر می کند سردارخان؟

سردار نمی خواهم پاسخ این سئوالات را به من عاصی بدهید، اما خدا وکیلی اگر خلوتی برایتان باقی مانده یک شب کت و شلوارتان را از تن به در کنید و همان لباس خاکی رزم را بپوشید، عکس های دوستان و همرزمان شهیدتان را هم کنار هم بگذارید و بعد کلاهتان را قاضی کنید که آیا 800 هزار دلار را نمی شد در راه آبادانی ایران هزینه کرد.

سردار حالا بی خلعت می ماندید، بهشتی نمی شدید؟