«فریاد آفریقا: سرودههایی از شاعران تانزانیا سرزمین فقر و جنگل» با ترجمه حسن گل محمدی توسط...
«فریاد آفریقا: سرودههایی از شاعران تانزانیا سرزمین فقر و جنگل» با ترجمه حسن گل محمدی توسط انتشارات گوتنبرگ منتشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، انتشارات گوتنبرگ کتاب دو زبانه «فریاد آفریقا» با عنوان فرعی «سرودههایی از شاعرانِ تانزانیا؛ سرزمین فقر و جنگل» ترجمه حسن گلمحمدی را با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۴۲۷ صفحه و بهای ۶۵ هزار تومان منتشر کرد.
در زبان اصلی این مجموعه اشعار به صورت گلچین از میان سرودههای گروهی از شاعران تانزانیایی انتخاب شده و نتیجه همفکری و تلاش دسته جمعی آنها بوده است. این کتاب توسط «خانه انتشارات تانزانیا» در دسترس مخاطبان قرار گرفته بود. در این مجموعه اشعار مختلفی از شاعران با مضامینِ پیامهای انقلابی، مشکلات زندگی و اندیشههای فردی برگزیده شده است.
بسیاری از این اشعار که «فریادِ درون» شاعران است به علت سادگی نگارش و بیان، ممکن است این تداعی را ایجاد کند که سرایندگان میخواهند به جای افراد جامعه فکر کنند و راه حل ارائه دهند. به باور مترجم این تفکر غیرقابل قبول است و ریشه در خودخواهی روشنفکرانه دارد، چرا که شاعر روشنفکر آفریقایی معتقد است که مردم در عمل از آنها جلوترند.
تانزانیا کشوری غرق در جنگل و رود است. مردمان این کشور عمیقا فقیرند و اسیر اوهام و خرافات. اشعار این شعرای به قول مترجم کتاب، گمنام، در یک مقطع زمانی خاص و در دورهای که کشورشان در حال اجرای سیاستی تحت عنوان «سوسیالیسم آفریقایی» بود (که در نهایت به شکست انجامید) سروده شدهاند. در مضامین این اشعار چیزهایی پیدا میشود که هنوز هم میتواند یک جامعه دچار عقب ماندگی و خرافه پرستی را برانگیزاند.
اسامی برخی از شاعرانی که اشعارشان در این کتاب منتشر شده به این شرح است. بسیاری از این شاعران برای نخستین بار است که به مخاطبان فارسی زبان معرفی میشوند: جووانی ام ویکوسا، مانگاجی کینگاری مباگها، الیوت اس. مگوای، اسحاق مروما، اریک سیکو جوانگ ماریو، سنگوندو موونگی، کوندی فاراجا، فریمن پیتر لوامبا، ریچارد اس. مابالا، ئی. ال. بارگو، کاراماگی اینوسنت، ماکاندو ئی ای ماندیا و...
مترجم کتاب در بخشی از پیشگفتار نخست خود بر کتاب نوشته است: «هنگامی که هواپیما در فرودگاه دارالسلام به زمین نشست هرگز فکر نمیکردم به سرزمینی از شگفتیها گام نهادهام. سرزمین فقر و جنگل با مردمی آرام و کنجکاو و غرق در اوهام و خرافات. سرگرم به سنتهای قبیلهای در دومین قاره بزرگ جهان... تانزانیا سرزمینی اساطیری در کنار اقیانوس هند با درجه حرارت ۲۱ الی ۳۵ سانتیگراد، با بلندترین و کوتاهترین مناطق آفریقا، دریاچهها و رودهای متعدد و جزایر بکر و دیدنی زنگبار، زبان مستقل سواحیلی که مهاجمان نتوانستند آن را عوض کنند. سرزمین خط مقدم مبارزه با استعمار و تبعیض نژادی.
هرکسی در اینجا دنبال چیزی است. غربیها به فکر چپاول ثروت طبیعی انسانهای فقیر، سیاستمداران در تکاپوی تسخیر فکرها و اندیشهها و ایجاد حکومت دستنشانده... و من به دنبال یافتن شاعری، ادیبی یا انجمنی از فرهیختگان تا آنکه رهاوردی از این سفر به خود به همراه ببرم. در این تکاپو با پی گیری فراوان سرانجام مجموعه شعری به من هدیه شد توسط شاعری که در کلبه خود برایم از سرودههایش خواند. با زبان سواحیلی که آمیخته از لغات محلی، عربی، فارسی، هندی، انگلیسی و پرتغالی است. در کلبهای محقر که فقر تنها سرمایه او بود.»
در ادامه بخشی از شعر «شکمباره» سروده اسحاق مُروما، از این کتاب را بخوانید:
با دهانی باز و زل شده
آنها ایستادهاند
همچون نیمه خنگها
یا گوسفندی که مقابل قطار چمباتمه میزد و
منتظر میماند تا آن عبور کند
میگویند: «عبور کن رفیق»
دست به سینه
با نجابت و ترس خیره شده به
دیوان سالاری که از اصلاحات اقتصادی
سرسری میگذرد
با سرافکندگی و تواضع صبر میکنند
در حالی که قیمتها بالا میروند
و دستمزدها پایین میآیند
با حسرت و حسادت
اتومبیلهای ولووی سیاه رنگ را
مینگرند که از خود
گاز مونواکسید دفع میکنند
در هر حال لیموزین عبور میکند
با ثروتمندی در درون خود
از میان دوزخیها به سمت بهشت.
چرخها با رنج و عرق
زحمتکشان میچرخد
و شکم چند رانتخوار را
انباشته میکند
فقط دستها به عنوان اعتراض بالا میرود
تنها فحشهای ناراضیان
نثار کلهگندهها و شکمبارههای
داخل اتومبیلهای بزرگ میشود