پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403, Thursday 25 April 2024, مصادف با 16 شوال 1445
از پنجره همراز به نصف جهان نگاه کنید...
کد خبر: 3938
منتشر شده در یکشنبه, 04 تیر 1396 09:43
تعداد دیدگاه: 0
رد پای عشق های ضربدری در صدا و سیما؛
سریال زیرپای مادر

سریال "زیرپای مادر" لحاف چهل‌‌تکه‌ای است که هر تکه‌اش از جایی آمده.

بخشی از آن، کپی‌‌برداری از روی دست کارگردان‌ها یا سریال‌های کشورهای دیگر است و بخشی دیگر از میان سریال‌های قبلی خود سعید نعمت‌الله گردآوری شده و بخشی هم از فیلم فارسی هایی که محورداستانشان عشق های آتشین دهه های پیشین بود. ساختار سریال، شیوه فیلمبرداری، قاب‌‌بندی و شکل و شمایل نماها همگی از روی شیوه‌ ابداعی سیروس مقدم گرفته شده. دیالوگ‌های آهنگین و پیچیده و کنایه‌آمیز، از سینمای مسعود کیمیایی وارد سریال شده و داستان و شیوه‌‌‌ روایت آن هم که محصول یک بازنگری در سریال‌های ترکی و كلمبیایی است. می‌ماند کاراکترها که آن‌ها هم هیچ کدامشان جدید و بکر نیستند. همه‌ این کاراکترها از سریال‌های پیشین سعید نعمت‌الله گرفته شده‌اند و یک‌جورهایی پای ثابت تمام فیلمنامه‌هایش هستند. حالا این چهل‌تکه، این شب‌ها مهم‌ترین سریال رمضانی تلویزیون شده است.

فضای کلی
«زیر پای مادر» به لحاظ ساختاری، اثر کلاسیکی نیست. ما با تعدادی قاب نامتعارف و نماهای كج‌و‌معوج روبه‌رو هستیم که با همراهی دیالوگ‌های بسیار پیچیده، ملات عجیب و سرگیجه‌آوری ایجاد می‌کند. درواقع کارگردان سعی کرده با استفاده از تکنیک دوربین روی دست، تلاطم خاصی به کارش تزریق کند و التهاب داستان را بالا ببرد. سوژه‌ها در سریال تحرک چندانی ندارند و انگار این دوربین است که مدام می‌چرخد، بالا و پایین می‌رود، کج و راست می‌شود و اکت ایجاد می‌کند تا بلکه از رخوت و سکوت کار کم کند.

از کجا آمده؟
تاكید بر دوربین روی دست، کات‌های پشت سر هم، قاب‌های غیر مرسوم و به طور کلی تصویربرداری ناآرام و پویا، جزء امضای سیروس مقدم است. مقدم خیلی پیش‌تر از زمانی که بخواهد همکاری‌اش را با سعید نعمت‌الله شروع کند، به چنین سبکی رسیده بود و حتی در سریال‌های «اغما» و «پیامک از دیار باقی» هم از آن استفاده کرده بود. بعد از این بود که این ساختار را در درام «رستگاران» با فیلمنامه‌‌‌ نعمت‌الله هم وارد کرد. درواقع سیروس مقدم به ساختاری رسید که بعدها فیلمنامه‌ها سعید نعمت‌الله هم به خوبی در آن حل شد و هویت پیدا کرد.

چرا فیک است؟
ساختاری که بهرنگ توفیقی و سعید نعمت‌الله از زمان پشت بام تهران به آن رسیده‌اند، متعلق به هیچ‌کدامشان نیست. بهرنگ توفیقی، کارگردانی بود که «مسیر انحرافی» را با ساختاری کاملا کلاسیک ساخت. فیلمنامه‌های سعید نعمت‌الله هم از جنسی نیستند که صرفا در چنین قالبی قرار بگیرند، چون مثلا محمدمهدی عسگرپور، دو سریال شیدایی و جراحت را براساس فیلمنامه های نعمت‌الله با ساختاری کاملا کلاسیک ساخت و اصلا مشکلی ایجاد نشد. به نظر می‌رسد توفیقی و نعمت‌الله با دست گذاشتن روی این ساختار، درواقع راحت‌ترین راه را انتخاب کرده‌اند. آن‌ها مطمئن بودند که فیلمنامه‌هایی مثل «رستگاران»، «دیوار»، «مدینه»، «میکائیل» و تا حدودی «زیر هشت» که به قلم همین نویسنده نوشته شده، با سبک و سیاق مقدم بهتر جواب داده و برای همین هم دست روی همین ساختار گذاشته‌اند. اشتباه توفیقی هم دقیقا همین‌جاست. او صرفا تکنیک مخصوص مقدم را از او گرفته و در سریالش پیاده كرده. بدون این‌که داستان سریال نیازی به این حجم اکت و تلاطم داشته باشد. برای همین هم هست که اثر، آن‌طور که باید یکنواخت و یکپارچه از آب در نیامده...

فضای کلی داستان

فضای کلی داستان نیز همانطور که در بالا اشاره شد، حکایت از عشق دو جوان دارد که با هم ازدواج می کنند، اما آن ها تمام یک قصه عاشقانه نیستند، چرا که محور اصلی داستان به چهار کارکتر خلیل کبابی، آتنه، اسماعیل نفر و رخساره باز می گردد که رخساره قبلا همسر برادر زن خلیل بوده و حالا که خیلیل کبابی و آتنه به دلیل تخلف های زیاد آتنه از هم جدا شده اند، اسماعیل نفر و آتنه با هم یک زوج عاشقانه تشکیل داده و خلیل کبابی و رخساره هم از سوی دیگر عاشق هم هستند، با این توضیح که همسر رخساره که برادر زن سابق خلیل کبابی است، از دنیا رفته است.

همچنین نویسنده داستان اصرار دارد تخلفات آتنه، زن مطلقه ای را که حتی در بخشی از داستان خودش از اسماعیل نفر که مجرمی خطرناک است، خواستگاری می کند را تخلفات اقتصادی جلوه دهد، در حالی که این زن جوان در روند داستان نشان می دهد که از تمام مخفیگاه های نفر مطلع است، حتی از کلبه ای که در بندر انزلی داشته و به عنوان مخفیگاه از آن استفاده می کرده است و تقدم و تاخر داستان نیز به گونه ای است که آتنه، زمانی که همسر شرعی و قانونی خلیل کبابی بوده هم تخلفات اخلاقی داشته است که شاید به دلیل خطوط قرمز تلویزیون خیلی به آن پرداخته نشده است.

در نهایت باید گفت: پیدایش داستان های مناسبتی در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران به ویژه ماه مبارک رمضان با هدف عمق بخشی به اعتقادات مذهبی شکل گرفت و اکنون با کپی برداری از عشق های ضربدری ترکیه ای یا کلمبیایی به نظر می رسد گام در مسیر بی راهه گذاشته که باید برای آن چاره اندیشی شود.

 

نوشتن دیدگاه