پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403, Thursday 25 April 2024, مصادف با 16 شوال 1445
از پنجره همراز به نصف جهان نگاه کنید...
کد خبر: 10856
منتشر شده در چهارشنبه, 25 دی 1398 11:03
تعداد دیدگاه: 0
شعری-که-محمود-کریمی-برای-حوادث-اخیر-خواند-اگر-بنای-عزا-هست،-«ما»-عزاداریم-صوت

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محمد رسولی شاعر جوان کشورمان شعری درباره حوادث اخیر سروده...

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محمد رسولی شاعر جوان کشورمان شعری درباره حوادث اخیر سروده است. این شعر توسط محمود کریمی در مراسم بزرگداشت جانباختگان هواپیمای اوکراینی اجرا شده است. 

نترس ای دل غمدیده روزگار این استاگرچه تلخ، ولی انتهاش شیرین است

نترس آینه‌ی ما ترک نخواهد خوردبدون فتنه که ایمان محک نخواهد خورد

بایست، کوه صلابت میان دوران‌ها!نترس، سرو رشید از خروش طوفان‌ها!

اگرچه دفتری از داغ بر جبین‌ها هستنترس در دل تاریخ بیش از این‌ها هست...

دریغ و درد که جان از میان پیکر رفتز دشت ما صد و هفتاد تا کبوتر رفت

دلا بسوز، بسوز و همیشه روشن باشبه سوگواری فرزندهای میهن باش  

دوباره سوز خزان در میان باغ افتادمیان سینه‌ی ما داغ روی داغ افتاد

به مرثیه صد و هفتاد مثنوی داریمنترس باید از امروز دلْ قوی داریم

اگرچه غرق عزاییم، گرم پیکاریماگر بنای عزا هست، ما عزاداریم

بدان که دشمن این خاک، فکر جنجال استاگرچه ظاهر غمگین گرفته، خوشحال است

خداست آگه از این‌ها چه در درون دارندکه در مصیبت این داغ، جشن خون دارند

اگرچه هیچ مجال نفس کشیدن نیستوظیفه من و تو پای پس کشیدن نیست

دقیق باش که از پشت سر کمین نخوریبه مکر دم‌به‌دم دشمنت زمین نخوری

ببین رفیق که در جبهه‌ی مقابل کیستمبر ز یاد که در این میانه قاتل کیست

همانکه بر شرف و خاک ما تهاجم کردسپس به سیلی حق دست و پاش را گم کرد

به وعده‌های الهی، رفیق شک نکنیبه گوشه‌گیری خود ظلم را کمک نکنی

اگرچه داغ، از این سینه صبر برده عزیزخداست یاور دینش، خدا نمرده عزیز

به باغ ما غم پژمردگی است؟ هرگز نیست!کنون زمانه‌ی سرخوردگی است؟ هرگز نیست!

برای ما و تو بی‌امتحان نبوده شبیز دامنت بتکان گرد عافیت‌طلبی

اگرچه داغ بزرگ است و سینه سنگین است،ز شرم و غم سر سردار اگرچه پایین است،

بدان که وضع جهان این چنین نخواهد ماندسلاح این شهدا بر زمین نخواهد ماند

مباد آنکه ز خاطر بریم آن‌ها رابه سنگِ کینه نکوبیم قهرمان‌ها را

بگو که دشمن، دلسوز ماست؟ هرگز نیستمیان جنگ که تضعیف دوست جایز نیست

چو کوه پیش روی فتنه‌ها مقاوم باشاز این به بعد برادر، تو حاج قاسم باش

از این به بعد به میدان رزم بخت تو چیست؟بگو برادر من! انتقام سخت تو چیست؟

چو لاله باش، به دامان صخره‌ها گل کناگر که سنگ شود فتنه‌ها تحمل کن

بدون فتنه بگو کی مسیر ما طی شد؟نترس مؤمن اگر فتنه ها پیاپی شد

میان معرکه از شعله‌ها زبانه بگیردقیق قلب هدف را ببین، نشانه بگیر

بلند شو که زمان خروش طوفانی استکه در وجود تو یک قاسم سلیمانی است

ز حاج قاسمِ نفْست غبار را بتکانو گرد غفلت از این روزگار را بتکان

ز هر که غیر خدا ناامید باید بودبرای فیض شهادت شهید باید بود

شهید ما پر از این حال بود بندگی‌اششهید بوده خودش در تمام زندگی‌اش

شهید ما که جهان را پر از تحیر کردبه خون پرثمرش نان دشمن آجر کرد

همانکه ثانیه‌ای از جهاد خسته نشدمسیر سرخ شهادت به روش بسته نشد

همانکه بود زبانزد به غیرت خاصشجهان به لرزه درآمد از اوج اخلاصش

همان‌که وقت شهادت به قطره قطره‌ی خوننوشته بود من المجرمینَ منتقمون

انتهای پیام/

نوشتن دیدگاه