چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403, Wednesday 24 April 2024, مصادف با 15 شوال 1445
از پنجره همراز به نصف جهان نگاه کنید...
کد خبر: 1913
منتشر شده در یکشنبه, 10 خرداد 1394 01:46
تعداد دیدگاه: 0

همراز: بالاخره پس از سال ها اختلاف نظر و اختلاف سلیقه ، کج و راست رفتن های شهری تمام شد ومجموعه آنهایی که یک روز نقاش ساختمان ، یک روز مجری کف و سوت وهورا و یا بازیگر دهه های قبل و مردان تشک های رنگین نامیده شدند، کلیدرا از کلید دار پس گرفتند. در این میان رفتار برخی صاحبان قدرت و نفوذ که قدرتشان...


همراز: بالاخره پس از سال ها اختلاف نظر و اختلاف سلیقه ، کج و راست رفتن های شهری تمام شد ومجموعه آنهایی که یک روز نقاش ساختمان ، یک روز مجری کف و سوت وهورا و یا بازیگر دهه های قبل و مردان تشک های رنگین نامیده شدند، کلیدرا از کلید دار پس گرفتند.
در این میان رفتار برخی صاحبان قدرت و نفوذ که قدرتشان را از رسانه هایی عاریت گرفته اند که هرچند نیم بند، اما به رسالت قلم متعهدند،زیر خروارها علامت سئوال و تعجب آفتابی از چرایی گرفته که ذهن های جستجو گر برای یک یک آن ها پاسخ های منطقی می طلبد.
آقایانی که روزگاری سابقه افراد را با به سخره گرفتن از دل تاریخ نه چندان گذشته شخصی و خصوصی آن ها که روزی به عنوان درد دل و راز بیان شده بود ، بیرون می کشیدند و آن را علنی می کردند وحتی به نقاشی ملک شخصی و رفتن روی نردبان می خندیدند، حتما برای رفتارهایشان پاسخ دارند.
همان هایی که برای هر یک از اعضای شورا که نظرشان با نظر آن ها همسو نبود، لقبی اختراع می کردند ، حتما برای کارشان پاسخ دارند.
آن هایی که حرمت قلم را نگه نداشته و آن را با هر طنازی بر سپیدی کاغذ می لغزاندند تا به بهانه نوشتن چند سطری ، آبروی شهروند مسلمانی را به مسلخ توطئه ببرند، حتما برای کارهایشان پاسخ دارند.
اما این که چطور توانستند برای چند سطر نوشته شده به عنوان یک خبر ، تحلیل ، گزارش یا هر چیزی که خودشان می دانند ، میزان و سنجشی از خرسندی و شادمانگی تعریف کنند شاهکاری در حد و اندازه تیم ملی بود!!!
شاهکاری که با نیم نگاهی ظریف به نوع قلم ، می توان آن را نیز از دسته همان مطالبی دید که حدود 18 ماهیست به رشته تحریر در می آورند، اما چشم مشتاق و گوش مشتاق تری برای دیدن و شنیدن آن نیست.
البته نه امروز ، که از وقتی راز رنگ آمیزی مرغداری یکی از اعضای شورای شهر علنی شد، خیلی ها رسانه مزبور را از مدار "عدل" و "حرفه ای گری" خارج دیدند و وقتشان را ارزشمند تر از آن یافتند که نگاهشان را بر سطور آن بلغزانند.
اما این چنگ اندازی های قلمداران رسانه ی مورد اشاره به عرصه شهر و شهروندان ادامه یافت تا این که در جدیدترین تلاش استراتژیک برای نگه داشتن شهردار شهریار صفت شهرسحر و افسون با دست اندازی به ساحت همکاران رسانه ای ، با قضاوت و سوءگیری نا عادلانه، بخش گزینش شده ای از خبر این پایگاه را مستمسکی برای تخریب این رسانه پرطرفدار قرار داده و نوشتند که "...پایگاه خبری تحلیلی همرازنیوزبا خرسندی !! از قانع نشدن اعضای شورای شهر خبر داد...."
حال جدای از پاسخ هایی که سئوال های آن در بالا بیان شد و امیدواریم به زودی روشن شود، اما به واقع علامت سئوال بزرگ این است که آقایان دستگاه خرسندی سنج را کجا نصب کرده اند که این گونه میزان و اندازه خرسندی دیگران را می سنجند؟ البته بگذریم از این که نویسنده مطلب مورد اشاره به خود زحمت نداده بود تا بخش معرفی این نشریه الکرونیکی را در قسمت "درباره ما" مورد مطالعه قرار دهد و متوجه شود که یکی از راهبردهای رسانه ای این مجموعه اطلاع رسان، "دوری جستن از ورود به بازی های جناحی و سیاسی و پایداری بر اصول حرفه ای تهیه ، تنظیم و نشر خبر و ارایه اطلاعات بدون حب و بغض به همرازان شریف "همراز" می باشد. "
علی ایحال بار دیگر بایدگفت برخی جای نقد را با تخریب عوض کرده و برای رسیدن به هدف ، وسیله را توجیه که چه عرض کنم ، قلع و قم می کنند و این رفتارِ رنگ و بوی اخلاق به خود گرفته ، آنچنان دور از اخلاقیات است که نه تنها باعث ریزش مخاطب، که باعث بشاشی خاطر جوامع هدف نیز می گردد و برای لحظاتی لبخند را بر لبان آنان می نشاند که شاهد این موضوع خنده های گاه و بیگاه شب گذشته بنده به عنوان مخاطب خاص این رسانه مکتوب بود.
واما چند کلامی نیز در باب عزل ، استیضاح ، برکناری و یا خداحافظی مدیری که 12 سال بر شهر شهرداری ، بر قفل های شهر کلید داری و بر مشکلات شهریاری کرد!
همین بس که امروز شهر اصفهان یکی از زیباترین شهرهای ایران بوده و آرزوی بسیاری از هموطنان تلقی می شود، اما پر واضح است که شهر موجودی زنده بوده و برای زندگی بخشیدن به آن باید از روح منجمد شده تاریخ تا نشاط میعان گونه شوق و سرور در جایگاه خود قرارگیرد.
اصفهان سال های نه چندان دور گذشته به شهری مبدل شده بود که رخ بر مدرنیته تابانده بود و بر روی تاریخ پرافتخارش نقاب کشیده بود.
مدیریت شهری با حفاری های مترو قلب تاریخ را نشانه گرفته بود و اصرار اصفهان شناسان ، میراث یاران و دوستان تمدن بیش از 7 هزار ساله شهر تمدن و اندیشه راه به جایی نمی برد.
پناهگاه دوست داران تاریخ پرفراز و نشیب این شهر تاریخی جایی نبود غیر از دفاتر نمور و بی نور میراث یاران و دفتر عالی ترین مقام اجرایی استان نیز شاه سلطان حسین گونه به مامن امنی برای آمد و شد مخربان این میراث مبدل شده بود.
با تغییر مدیریت استان نیز دعوا ها آنچنان بالا گرفت که اختلافات علنی شد و مع الاسف جبهه گیری قلمداران در دو جبهه فرهنگ و ثروت ، آگهی و آگاهی را برابر هم قرار داد.
توزیع نا عادلانه آگهی در بین رسانه های خودی!!! ، خیلی زود رسانه های منتقد را به "نخودی" تبدیل کرد و آنچه راه به جایی نمی برد "فریاد" بود.
امیدها از مدیران استان در آوردگاه نه چندان برابر قدرت و ثروت روز به روز کم فروغ تر شد تا این که ذاکر صندلی به زر نفروخت و زرگر بر مسندش تکیه زد.
با تغییر دوباره مدیریت استان نفس تاریخ دوستان در سینه حبس شد و اسب نفس بریده شهر در برابر تاخت و تازهای T.B.M تازه نفس ،چشم به دست همان هایی دوخت که تا دیروز دست و سوت و هورایی ، بازیگر ، بازیچه و... خوانده شده بودند و این دست ها بالا رفت و پایین آمد و به همین سادگی تفکری بر جریان جاری آب زنده رود روان شد تا شاید روز و روزگاری دوباره به شهر بازگردد.
اما در این میان مردی قربانی این پافشاری ها شد که به قول بسیاری از دوستان و مخالفانش می توانست شهرداری شهریار باشد برای شهر شهریارانی چون شهریاری ، خرازی ، ردانی پور ، فارسی و ...
مردی که با راه اندازی تشکل قوی جامعه اسلامی مهندسان اصفهان دل به کار گروهی و تشکیلاتی بست، اما مردان تشکیلاتی وی با همراهی شوراهای دوم و سوم توانستند تا حدی اسلوب مشاوران حرفه ای را رعایت کنند، اما با ظهرو و بروز شورای چهارم و بالا گرفتن اختلاف سلایق، نه تنها شهردار را از شهریاری انداختند، که ردای کلید داری شهر را نیز بر تن وی بلند مرتبه تر از آن دیدند که بتواند سر سلامت به آستان پنجمین شورای شهر بساید.
افقی نه چندان بلند که توسط دلسوزان سید مرتضی سقائیان نژاد دیده شد، گفته شدو حتی اصرار شد ، اما هرگز دیده نشد، شنیده نشد، ولی انکار شد.


------------------

یاداشت از رضا صالحی پژوه

   1212

------------------

نوشتن دیدگاه